مقالات آرشیو خبر ها
فرزند شورشی بانوی‌ پیر برای انقلاب سیاه و سفید

فرزند شورشی بانوی‌ پیر برای انقلاب سیاه و سفید

 

یوونتوس فعلیِ اگرچه تیمی خوبی ا‌ست اما الزاماً ویژگی‌های یک تیم بزرگـــــ را ندارد. «بزرگ» آن‌سان که هواداران این باشگاه خوب مختصات آن را می‌دانند و با آن هویت، همواره «مأنوس» بوده‌اند. تیم‌های بزرگ همان‌ها هستند که نبردهای تعیین‌کننده و حساس، بهترین موقعیت برای نشان دادن شاهکارهای بزرگ آنهاست و بهترین فرم‌شان در نفس‌گیرترین تقابل‌ها ظهور می‌کند.

 

این نوشته تلاش ندارد تا کاستی‌ها و محدودیت‌های فردی تیم تحت هدایت مکس الگری را اثبات کند که از قضا مروری منصفانه نشان می‌دهد که نفراتِ شایسته در ترکیب تیم کم نیستند. جانِ سخن درباره مختصاتِ «بزرگ بودن» یک تیم است؛ همان ممیزه‌ای که سیاه و سپیدهای تورین فعلاً فاقد آن هستند.

 

آنها که سابقه طرفداری‌شان از یوونتوس اندکی بیشتر است نمونه‌های مورد وثوق از «بزرگی» را احتمالاً خوب به خاطر دارند. از بیانکونریِ دوران لیپی، کاپلو، کونته و حتی پیش‌تر از آنها «عصر طلاییِ جووانی تراپاتونی»؛ همان پیکره‌ی واحدی که مشخصه‌های یکسانی داشتند: «یا بر حریفان‌شان مسلط بودند یا می‌دانستند چگونه باید به رقبا ضربه بزنند. »

 

بگذارید به یک نمونه‌ی ماندگار ارجاع‌تان دهم؛ به موقعیتی مشابه در 30 سال پیش. یوونتوس در مرحله نیمه‌نهایی جام یوفا به پاری‌سن‌ژرمنِ تحت هدایت آرتور ژورژ و ستاره‌ی نوظهور آن‌سالهایش «ژرژ وه‌آ» برمی‌خورد. بانوی‌پیر در بازی رفت با رنج فراوان اما کاملاً متشخص و بزرگ، یک بر صفر میزبان فرانسوی‌اش را مغلوب می‌کند و در برگشت نیز با هنرنمایی روبرتو باجو دو بر یک پاریسی‌ها را در دله‌الپی شکست و به دو جدال رفت و برگشت در فینال، مقابل بورسیا دورتمندِ اوتمار هیتزفیلد می‌رسد. (بیانکونری آن دو بازی را نیز قاطعانه و مجموعاً 6 بر یک پشت‌سر و قهرمان یوفا می‌شود.)

 

اگر در جستجوی ردِ حقیقیِ واژه‌ی پرتکرار سالهای اخیرِ یووه «DNA یوونتوس» که از زبان همه یاد می‌شود هستید باید نمونه‌هایی از این دست را بازبینی کنید. دی‌ان‌ای یووه فقط یک کُد برای بازیابیِ موفقیت‌های سرگرمی‌سازِ یک باشگاه فوتبال در مارکت اقتصادی و صنعتی صرفاً تجاری نیست بلکه یک هویت بی‌بدیل برای توصیف یک مفهوم کلان است.

 

یوونتوس در بازی برگشت مقابل سویا اتفاقاً عملکرد بدی نداشت و بیشتر از سطح توقع‌مان نیز در میدان ظاهر شد اما کیست که نپذیرد علی‌رغم این نگاهِ مسامحه‌نگرانه، هرگز شاهد رنگی از یک تیم بزرگ در زمین نبودیم.

 

وقتی در بازی‌های پیچیده‌ای نظیر آنچه در اندلس برگزار شد، گرفتار می‌شویم برای رخ‌نماییِ «بزرگ بودن» باید توانایی، قدرت و عزمی راسخ از خود نشان داد. وقتی در یکی از بهترین دقایقِ ممکن، در خانه حریف به گل می‌رسیم (دقیقه 65) ، مدیریتِ بهینه‌ی بازی برای خاتمه‌ی موفق آن تنها برای 25 دقیقه‌ی ناقابل، یکی از فاکتورهای تیمی‌ست که می‌توانیم به آن صفتِ حرفه‌ای، باتحربه یا بزرگ اطلاق کنیم.

 

با کمال تأسف این ویژگی و امتیاز اتفاقاً شایسته سویا بود؛ تیمی که پس از انسداد توپ‌هایش در مسیر ورود به دروازه یووه توسط فرشته‌ای به نام شزنی، خستگی ناشی از ارائه‌ی یک بازی پر فشار و باز شدن دروازه‌اش در یک سوم پایانی بازی، حتی یک لحظه هم تسلیم نشد و با هر توپ و موقعیت جنگید و در نهایت به وسیله «سوسو» زیباترین پاداش را دریافت کرد.

 

موضوع ساده است. «بزرگی» یعنی اجازه ندادن به رقیب برای رسیدن به تساوی در کوتاه‌ترین زمان ممکن (6 دقیقه) ؛ یعنی توانایی بسته نگه داشتن، مدیریت و کنترلِ متمرکز بازی پس از گل برتری (از دقیقه 95 تا 120 که با احتساب زمان‌های تلف شده حدوداً 30 دقیقه شد!) ، کاری که سویا با بزرگی آن را پیش چشم تیم ما به تصویر کشید.

 

چه‌کسی باور می‌کرد که بهترین جملات پس از این بازی از زبان وویچنک شزنی عنوان شود؛ جایی‌که او تلویحاً به مختصاتِ صحیح موفقیت و بزرگی اشاره کرد. سخنان کوتاه، صریح و قابل‌ رمزگشایی و تحلیل شزنی می‌تواند او را در خلأ و فقدان یک بزرگ‌ترِ جسور و دلسوز به جلودار و پیشوایی استحاله‌طلب مبدل سازد. در سالهایی که ذره‌ذره شاهد غرق شدن و افول یوونتوس هستیم او می‌تواند یک انقلابی و اصلاح‌طلب در صفِ بازیکنان مفروض شود.

 

باشگاهی در سطح یوونتوس وقتی محکوم به پذیرش این سرنوشت تلخ می‌‎شود چاره‌ای جز تغییر رویکرد ندارد. تیم‌های بزرگ برای بازگشت به شکوه و بزرگی‌شان نیاز به یک بازسازیِ ساختاری عظیم دارند؛ چه‌‎آنکه برای پول‌سازی و رقابت در بالاترین سطوح نیز چاره‌ای جز حرکت در این مسیر نیست؛ مسیری که بازیکنی با مختصات شزنی آن را دریافت اما مدیران (دست‌کم فعلاً) نــــه!!!


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
حامد
حامد «خبرنگار»
ارتباط با نگارنده: